
موش پیر و و خانم موش مهربان بعد از نجات دادن تخم غاز وحشی راه خود را در پیش گرفتند آنها حسابی از طبیعت لذت می بردند و …
- خاله ساناز
- ژانویه 21, 2021
موش پیر و و خانم موش مهربان بعد از نجات دادن تخم غاز وحشی راه خود را در پیش گرفتند آنها حسابی از طبیعت لذت می بردند و …
موش پیر به همراه همسرش تصمیم گرفتند تا مدتی برای گردش به جنگل های اطراف بروند. آنها وسایلشان را جمع کردند و از چند روز قبل رفتنشان را به بچه ها خبر دادند…
موش موشی و موش پرنسس تصمیم گرفتند در جنگل دور بزنند و سر و گوشی آب بدن آنها همچنانکه بازی میکردند و از گلهای زیبا لذت می بردند،موش پرنسس شروع کرد به …
یه پسر تپل مپل بود به نام امیر تپلی که هر وقت شیرینی میدید جعبه شیرینی رو خالی میکرد. اون وقتی چای میخورد،
دو دوست ماهیگیر در حال گرفتن ماهی بودند در همین لحظه، شیشه ای را به روی آب دیدند. آنها شیشه را از آب گرفتند…
یه روزی چند تا دختر ناز و کوچولو یه قالیچه کوچیک پشت دیوار کاهگلی خونشون پهن کرده بودند …
زاغ سیاه در یک جنگل زاغی مسئول بود تا هرسال بین نقاط مختلف جنگل، خبر فرا رسیدن مسابقه کیک را پخش کن.
در جنگلی بزرگ یک شیر وحشی پادشاهی می کرد و به سایر حیوانات آزار می رساند همه حیوان ها …
در یه دهکده سبز، شیش تا بره کوچولو که باهم خواهر وبرادر بودن بازی میکردن. اسمهای اونها، پاپشمی و پنبه ای و ابری و پشمک وپشمالو و…
هیزم شکن، مثل هر روز از کلبه چوبی بیرون اومد و تبرش رو گذاشت روی شونش و به سمت جنگل راهی شد. همینطور …